دیروز یک لحظه به سلنا جون گفتم مواظب داداشی باشه ، وقتی رفتم تو اتاق دیدم که پیراهنم رو گذاشته رو تنش . میگه اینکار رو کردم که بوی مامانی رو حس کنه و اروم بشه. ......... رفتیم عینک سفارش بدیم میگم سلنایی این بهم میاد ؟ اره ! اون میاد؟ اره! مامان همش بهت میاد و خوشگل میشی .......... ...